soojhe

Saturday, March 18, 2006

آلبوم جک یک


يارو يه سياهپوست را ديد و بهش گفت: آقا ببخشين، شما شب هستين؟ سياهپوسته هم يك چك آبدار زد توي گوشش. يارو با خودش گفت: عجب شب بدي بودها!
يارو يه سياهپوست را ديد و بهش گفت: آقا ببخشين شما شب هستين؟ سياهپوسته گفت: نه! يارو با خودش گفت: آهان پس برقش رفته!
به تركه گفتند: سلام. گفت:هان؟ گفتند: نگو هان ، بگو عليك سلام گفت: آهان.
به تركه گفتند: سلام. گفت: هان؟ گفتند: نگو هان بگو هين كه هم خرت راه بيفته، هم جواب مارو داده باشي!
255- تركه رفت توي يك طويله كه پر بود از خر و الاغ. با خودش گفت: عجب آينه كاري قشنگيه ها!
256- تركه رفت ويدئو كلوپ و گفت كه يك فيلم خوب خانوادگي به او بدهند. صاحب مغازه براي اينكه او را اذيت كند، يك فيلم سكسي خيلي ناجور به او داد. تركه رفت خونه و جلوي زن و بچه هاش ويدئو را روشن كرد. تا چشمش به زنهاي لخت افتاد ويدئو را خاموش كرد، سپس با انگشت دو سه تا تقه زد روي ويدئو و گفت: آبجي ياالله خانوما ياالله چادراتونو سر كنين و دوباره ويدئو را روشن كرد.
257- آبادانيه ميرسه به رفيقش، ميگه: كاكا شنيدي آبادان 12 ريشتر زلزله اومده؟! رفيقش ميگه: اي بابا، يعني آبادان با خاك يكسان شده؟ آبادانيه ميگه: په! چي ميگي كاكا! مگه بچه‌ها گذاشتن!؟
258- ....
259- : ميدوني فاميلي خدا چيه؟ ميگه: نميدونم، ولي به گمانم وكيلي باشه! (اگه جناب دوزاري مبارك نيافتاد، يك بار اسم و فاميل رو پشت هم بگيد، شايد يك فرجي شد!)
261- لره با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم اينقدر نزديكه با ماشين ميومدم!
262- ....
263- ...
264- ...
265- سه تا آبادانيه داشتن واسه همديگه خالي ميبستن، اولي ميگه: مو مثل حضرت علي هستُم با يه دست ميتونُم در خِيبر رو بلند کُنُم! دومي ميگه: اين که چيزي نيست كاكا، مو مثل حضرت عباس هستُم با يه شمشير ميزنُم 100 نفر رو ميکُشُم! نفر سومشون همين جور ساكت وايستاده بوده، دريا رو نگاه ميكرده. بهش ميگن: تو چرا هيچي نميگي؟ ميگه: كاكا تا حالا ديدي خدا حرف بزنه؟!
266- ...
267- جاهله ميره آمپول بزنه، تزريقاتيه ازش ميپرسه: چپ بزنم يا راست؟ جاهله ميگه: داداش اين کون ما رو سياسي نکن! همون وسط بزن بريم!
268- تركه ميره خواستگاري، باباي دختره ازش ميپرسه: شما شغلتون چيه؟ تركه ميگه: قازي! باباهه حال ميكنه، ميگه: كدوم شعبه؟ تركه ميگه: ايلده ايران قاز!
269- تركه قاچاقي ميره سيرك تماشا كنه، از بخت بد همون اولِ كار خِرِشو ميگيرن كه بليطت كو؟! تركه بدبخت هم كه صد البته بليط نداشته (اگه داشت كه خنگ نبود قاچاقي بره تو!). بعد يك مدت ننه من غريبم بازي، بهش ميگن يا بايد پول بلطيت رو بدي، يا بايد به جاش يك مدت اينجا كار كني. تركه ميگه: سگ خور بابا، كار ميكنم. خلاصه ميبرنش پيش مسئول تربيت حيوانات، مدير سيرك بهش ميگه: خوب نگاه كن اين چيكار ميكنه كه ياد بگيري. تركه نگاه ميكنه، ميبينه جناب مربي يك تمساح هيولارو از قفس درآورد، دست شو چپوند تو دهن تمساحه، بعدم صحيح و سالم درش آورد! مدير سيرك ميگه: ياد گرفتي؟ تركه ميگه: آره بابا كاري نداره!! مديره كف ميكنه، ميگه: خوب حالا برو جلو نوبت توه. تركه ميگه: فقط اينجا يك مشكل كوچيك هست.. مدير سيرك ميگه: چه مشكلي؟ تركه ميگه: ايلده من فكر نكنم دهنم اينقدر وا شه!
270- يه تركه براي خريد عروسي ميره كفش فروشي، به كفاشه ميگه يه كفش عالي ميخوام. كفاشه ميگه: يه كفش بهت ميدم تو كل ايران لنگه نداره! تركه داد ميكشه: آخه مرد حسابي با يه لنگه كفش كه جلو مهمونا آبروم ميره!
271-....
272- به تركه ميگن باباتو بيشتر دوست داري يا مامانتو؟ ميگه مامانتو!
273- به تركه ميگن شما آشغالاتون رو تو چي ميريزيد؟ ميگه لاي نون! ميگن لاي نون؟ ميگه نميدونم لاي نون يا ناي لون!
274- جاهله واستاده بوده سر كوچه، هي اخ و تف مينداخته، باخودش ميگفته: نامرد عجب دست فرموني داشت! يك بابايي ازش ميپرسه: ببخشيد، ميشه بگيد چيكار ميكنيد؟ جاهله (يك تف غليظ ميندازه) ميگه: تو كوچه شيش متري... (يك تف پدر مادردار ديگه) ... پدر سگ عجب دست فرموني داشت! يارو ميگه: بابا يجور بگو ماهم بفهميم. جاهله باز يك تف اساسي ميندازه، ميگه: تو كوچه شيش متري.... (اخخخ تــف!) ...با تريلي هيجده چرخ اومده بود... (خخخخ تـف!) ميخواست دور بزنه.... (خخخ..تــــف) گفتم نميشه.... (تف) ...گفت: اگه شد چي؟ (ااخخخخ تتف) گفتم اگه شد بيا برين تو دهن من! (اخخخخخخ تـــف!) ...نامرد عجب دستفرموني داشت!
275- لره رو ميفرستن جبهه، بعد شيش هفت ماه برميگرده، در ميزنه، داداش كوچيكش با يك تپه ان ريش درو وا ميكنه! لره هول ميكنه، ميگه: چي شده!؟ ننه مرده.. بوا مرده؟! داداشش هيچي نميگه، فقط يك نگاهِ معني داري بهش ميندازه و ميره تو. لره جفت ميكنه، ميره تو ميبينه داداش بزرگش هم تا زير گردن ريش گذاشته! بدبخت پاك شلوارشو خيس ميكنه، ميگه: اصغرجون، تورو خدا بگو چي شده؟! كي مرده؟! داش اصغر هم يك نگاه به لره ميكنه و از اتاق ميره بيرون. لره بدبخت سراسيمه ميره تو اتاق باباش، ميبينه ريش باباش رسيده تا دم نافش! لره دو دستي ميزنه تو سرش، ميگه: بوا... بگو آخه چه بلايي سرمون اومده؟ ننه مرده؟! باباش ميگه: اي كاش ننت مرده بي... كاش بوات مرده بي... پسر آخه اين ريش تراشو چرا بردي؟!
276- تركه ميره مرغداري، جو ميگيردش... تخم ميكنه!
277- فرمانده به سربازاش مي‌گه: توي همين خيابوس پاسداري بدين. از ساعت 9 شب به بعد هم هر كس رو كه ديديد با تير بزنيد چون حكومت نظاميه، فهميدين؟ همه مي‌زنند بالا و فرمانده تا مياد بره سوار ماشينش بشه صداي تير مي‌شنوه. بر مي‌گرده و مي‌بينه يكي از سربازهاي ترك يك بنده خدايي رو كشته. مي‌گه: احمق بيشعور... مگه من نگفتم بعد از ساعت 9 تير اندازي كنين؟ الان كه ساعت 6 است. سربازه مي‌گه: ايلده قربان يه آدرسي رو پرسيد كه تا ساعت 11 شب هم پيداش نمي‌كرد!
278- به يه تركه مي‌گن: خر عاقلتر است يا گاو؟ مي‌گه: خوب معلومه ديگه گاو! مي‌گن چرا؟ مي‌گه: ايلده وقتي گاو مي‌خواد از اينطرف جاده بره اونطرف اول يه نگاه به اينطرف مي‌كنه بعد يه نگاه به اونطرف مي‌كنه بعد از جاده رد مي‌شه. ولي خر... عين گاو سرشو مي‌اندازه پايين و از جاده رد مي‌شه!
279- يه روز يه تركه داشته به ديوار مرقد امام ميشاشيده يهو بسيجي ها ميريزن سرش و يه كتك حسابي بهش مي زنن. تركه داد و بيداد مي كنه و ميگه: بابا من شاش بند شده بودم اومدم اينجا آقا شفام داده ديگه!
280- يك سوسكه مست ميكنه، شب ميره بغل دمپايي ميخوابه!
281- تركه ميره صدا و سيما تست دوبلوري بده، خلاصه ميشينه اون پشت و مسئول اونجا ميگه شروع كن. تركه ميگه: پدر هانا: هانا بيا شامتو بخور . مادر هانا: هانا بيا شامتو بخور. برادر هانا: هانا بيا شامتو بخور! جناب مسوول شاكي ميشه، ميگه: برو بيرون آقا وقت مارو نگير! تركه ميگه: آخه چرا!؟ يارو ميگه: مرتيكه ابله، هانا اصلاٌ پدر مادر نداره! تركه ميگه: آقا تورو جون بچه‌هات يك فرصت ديگه به من بده. خلاصه اونقدر خايه مالي ميكنه تا طرف راضي ميشه. باز تركه ميره پشت دستگاه، ميگه:
282- خانواده دكتر ارنست... دكتر ارنست: هانا بيا شامتو بخور!
283- آبادانيه رو برق ميگيره، ميگه: ولك ولم كن تا ولت كنم!
284- از رشتيه ميپرسن: از زنت ميترسي؟ ميگه: من؟! ...مـــن؟! ...مـــــن؟!... عين سگ!
285- تركه ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه، (طبعاً) هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! تركه ميگه: نه بابا، ايلده همين پنج دقيقه پيش روشن شد!
286- كچله ميرسه سلموني، تا از در ميره تو همه ميزنن زير خنده... كچله هم ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم!
287- تركه داشته با بچش گرگم به هوا بازي ميكرده، يهو جو ميگيردش بچشو ميخوره!
288- از تركه ميپرسن: ميگذاري پسرت بره دانشگاه؟ تركه ميگه: آره، به شرطي كه به درسش لطمه نزنه!
289- آبادانيه نشسته بوده وسط صحرا، داشته فكر ميكرده. بعد يك مدت يك آبادانيه ديگه مياد، بهش ميگه: ولك برو يكم اونورتر، جا باز شه ماهم بشينم!
290- تركه ادعاي پيغمبري ميكرده، ملت بهش ميگن: بابا پيغمبري همين ريختي الكي كه نيست... پيغمبرا معجزه دارن، كتاب دارن.. تو اصلاٌ كتابت كو؟ تركه يكم فكر ميكنه، ميگه: ايلده كتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه ميگم بنويسيد!
291- تركه قدش كوتاه بوده، كلش بو جوراب ميداده!
292- تركه مي‌ره انگليس. صبح پاشد با زنش رفت بيرون توي خيابون. يه مرده از كنارشون رد شد و گفت: «گود مورنينگ سر». تركه جواد داد: «سر مورنينگ گود»! زن تركه پرسيد اوا آقا جعفر چي شد؟ تركه گفت هيچي! اين يارو انگليسيه گفت: «سلام عليكم» و منم بهش گفتم: «عليكم سلام»!
293- به تركه مي‌گن: سخن زرتشتو بگو. ميگه: گفتار نيك، پندار پيك، بي‌بي خشت
294- يك روز يك گوز دست يك چس را گرفته بود و ميبرد. يكي پرسيد: كجا ميبريش؟ گوزه گفت: گفتار درماني!
295- به يه ترکه ميگن: اگه يک کاميون پول بهت بدن چيکارش مي کني؟ ترکه مي گه: 2500 تومان ميگيرم خاليش مي کنم.
296- يک روز يه عربه افتاده بود روي يک نفر و دبزن! و مرتب داد ميزد: مردم کمک، کمک کنيد مردم....! به او گفتند: مرد حسابي تو که خوب داري طرف رو مشت و مال ميدي. ديگه براي چي کمک ميخواي؟ گفت: پدرسوخته بهم گفته اگه بلند شدم مي کشمت!
297- يه روز يه ترکه ميره يه خونه دزدي، چون چيزي براي دزديدن پيدا نميکنه، مشقاي بچه رو خط ميزنه.
298- يه روز يه گاوه ميره کلاس انگليسي بعد که مياد بيرون ميگه: و و و و و ي ي ي ي ي ي
299- يک روز يه سوسک از سوراخ دستشويي مياد بيرون. از اون ميپرسند: چرا اومدي بيرون؟ ميگه: به اميد يه هواي تازه تر... گفتيم از رفتن و خونديم از سفر...!
300- ترکه ميره بقالي ميگه: آقا نوشابه خانواده داريد؟ بقاله ميگه بله قربان... سياه يا زرد؟ ترکه ميگه: اونش ديگه به تو ربطي نداره!
۲۰۱- مامانه داشته واسه بچش لالايي ميخونده. بعد از يه ربع، بچهه ميگه: خوب مامان خفه شو ميخوام بخوابم!
202- لره ساعت خريده بوده، رفيقش هي ازش ميپرسيد ساعت چنده. آخرش لره شاكي ميشه، ميگه: حالا آنقدر بَپِرس بَپِرس تا بَريني توش!
203- تركه ميخواسته هواپيما بدزده، ميره تو كابين خلبان، تفنگ ميگذاره رو شقيقه خلبان، ميگه: يا ميري آمريكا يا...بوم!
204- يارو زنگ ميزنه فلسطين، ميبينه اشغاله!
205- به لره ميگن چندتا تن ماهي نام ببر، ميگه: تن شيلانه، تن جنوب، تن سيكارو، تن چابهار، تن پير، تن پيغمبر، ‌تن هر كي دوست داري دست از سر ما بردار!
206- آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شكار كنن، يه زنه رو ميبينن خيلي چاق بوده، پسره ميگه بابا اينو بخوريم؟ باباهه ميگه: نه اين همش چربيه، به درد نمي‌خوره. ميرن تا به يه زنه لاغره ميرسن، پسره گرسنش شده بوده، ميگه: بابا جون اينو بخوريم؟ باباهه ميگه: نه بابا اين خيلي لاغره فايده نداره. دوباره راه ميفتند، بعد از يك مدتي ميرسند به يه زنه خوشگلِ باحال. پسره ديگه داشته از گشنگي ضعف ميرفته، ميگه: بابا جون ديگه اينو بخوريم؟ باباش ميگه: نه پسرم، اينو مي‌بريم خونه، مامانو مي‌خوريم!
207- تركه با كُت وزير شلواري تو خونشون نشسته بوده. ازش مي‌پرسند: واسه چي تو خونه كت پوشيدي؟ ميگه: آخه شايد مهمون بياد! ميپرسن: پس چرا ديگه زير شلواري پوشيدي؟! ميگه: خوب شايد هم نياد!
208- تركه رستوران ميزنه، رو درش مينويسه: وقت نهار و نماز تعطيل است!
209- تركه ميخواسته خودكشي كنه يه تير به مغز خودش شليك ميكنه، نيم ساعت بعد ميميره! از همه دنيا دانشمندا جمع مي‌شن كه ببينيد قضيه اين چي بوده، ‌بعد از دوسال تحقيق مي‌فهمند كه تيره تو اين مدت داشته دنبال مغزيارو ميگشته!
210- به تركه ميگن اگه همه دنيا رو بهت بدن چي كار ميكني؟‌ ميگه: ميفروشم ميرم خارج!
211- تركه ميره مشهد حرم امام رضا رو ميبينه، ميگه: امام رضا! قربونت برم! تو بااين همه طلا چرا هشتم شدي؟!
212- تركه مي‌ميره، تو اون دنيا بهش ميگن: تو 2344.59 ركعت نماز بدهكاري و بايد بري جهنم! تركه ميگه: خوب اون 2344 ركعتش قبول، ولي ديگه اون 0.59 ركعتش ديگه چيه؟! بهش ميگن: اون مال نمازهاييه كه درست رو به قبله نخوندي، ضربدر cos زاويه انحرافش كرديم!
213- يه يارو ميره زير غلطك، تركه ميره خبر مرگش رو به خانوادش بده. ميره در خونشون به پسر يارو ميگه: بابات چه جوري بود؟ ميگه: دراز وباريك. تركه ميگه: حالا ديگه صاف وپهنه!
214- تركه داشته خاطره تعريف ميكرده، ميگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خيلي بود!
215- به تركه ميگن با رضا جمله بساز، ميگه: من و حسن و حسين رفتيم پارك. ميگن: پس رضاش كو؟ ميگه: آخه رضا كارداشت، نيومد!
216- تركه داشته بالاي يك ساختمون پنجاه طبقه كار مي‌كرده، يهو يكي ازون پايين داد ميزنه: هوي غضنفر!‌ خونتون آتيش گرفته،‌ زن و بچت سوختن،‌ مردن! تركه هم ميگه: ديگه اين زندگي براي من معني نداره، خودشو ازون بالا پرت ميكنه پايين. همينجور كه داشته مي‌افتاده،‌ يهو به خودش ميگه: اِااه.. من كه بچه ندارم! دوباره يخورده ميره، يهو ميگه: اِاِاه.. منكه زن ندارم! ميرسه نزديكاي زمين،‌ميگه: اِاِااه..! منكه غضنفر نيستم!
217- تركه تلويزيونشون روشن نميشده، ميزنه كانال دو، هُل ميده!
218- تركه سوار يه خره عكس ميگيره. عكس رو ميفرسته براي مادرش،‌ زير عكسه مينويسه: «سلام بر ننم،‌ بالايي منم!
219- يك بابايي رو مي‌فرستند ماموريت آذربايجان. يارو روز اول وارد شهر ميشه، از يكي مي‌پرسه: ‌ببخشيد، بهترين هتل اين شهر كجاست؟ تركه يكم نگاش ميكنه، ميگه: گريبي؟! اينجا بهترين، ‌بدترين هتل نداره كه. يك مسافرخونه داره، اونم دوتا چهار راه جلو تر دست چپه. خلاصه يارو مستقر ميشه. شب حوصلش سر ميره، ميگه حالا كه بيكاريم ‌يك سينما بريم. ميره از يكي مي‌پرسه: ببخشيد، اينجا بهترين سينماش كجاست؟ يارو يكم چپ چپ نگاش ميكنه، ميگه: گريبي؟! اينجا بهترين، بدترين سينما نداره كه. يك سينما داريم، اونم سه تا چهار راه جلو تره. خلاصه يارو سينما رو پيدا مي‌كنه، ميره جلوي باجه بليط فروشي، ميگه: يك بليط بدين براي همين سانس،‌ فقط جاش خيلي جلو نباشه. بليط فروشه يك نگاهي بهش مي‌كنه، ميگه:‌گريبي؟! جاي جلو،‌ جاي عقب نداره كه. بليط ميخري، ميري تو، هرجا گيرت اومد واميستي! خلاصه يارو ميره تو، از قضا يك جايي تو بالكن گيرش مياد. وسطاي فيلم، احتياج به قضاي حاجت پيدا ميكنه. از كناردستيش ميپرسه: ‌ببخشيد، ‌دستشويي كجاست؟ طرف يك نگاهي بهش ميكنه،‌ ميگه: ‌گريبي؟! داستشويي ماسشويي نداره كه،‌ همين جا بلند ميشي واميستي، كارت رو مي‌كني! يارو با خودش ميگه: بابا اين عقلش ناقصه. از اونيكي كنار دستيش مي‌پرسه،‌ اونهم همين جوابو ميده. خلاصه يارو داشته خيلي بهش فشار ميومده، مي‌بينه چاره اي نداره. بلند ميشه، قضيه رو درمياره، بسم الله شروع مي‌كنه به شاشيدن! يهو يكي ازون پايين داد ميزنه: هـــوي! گريبي؟! يك جا نگيريش، تكون تكونش بده، گلاب پاشش كن!
220- دو تا لره با هم ميرن هتل، ‌يكيشون رفته بوده توالت فرنگي،‌ يه دفعه اون يكي سرميرسه، ميگيره ميزنه دهن يارو رو سرويس ميكنه. ملت همه جمع ميشن، ‌ميگن: چي شده؟ چرا اين بدبخت رو ميزني، ‌مگه چيكار كرده؟ ميگه: مُو دو روزه داُرم از اي چشمه اُو‏ْ مخورم، اي اومد ريده مينِش!
221- تركه دو تومنيش ميفته تو جوب، يه پنج تومني از تو جوب ور ميداره، سه تومن ميندازه تو جوب!
222- عربه ميگوزه، كونش رگ به رگ ميشه!
223- تركه داشته ميرفته ماشين بخره،‌ زنش ازش مي‌پرسه: داري كجا ميري؟ ميگه: دارم ميرم ماشين بخرم. ميگه: ايشاالله بگو. تركه ميگه: برو بابا دلت خوشه! ماشين خريدن كه ايشاالله گفتن نداره. از قضا ميره تو راه پولشو ميدزدن. دست از پا دراز تر بر ميگرده خونه‌، در ميزنه. زنش ميگه: كيه؟ ‌ميگه: ايشالله منم!
224- تركه ميفته تو جوب زنگ ميزنه، عربه ميره در رو باز ميكنه!
225- تركه رو ميكنن رئيس صدا و سيما، بعد از دو روز بر كنارش ميكنن. رفيقاش ازش مي‌پرسند: چي شد؟ ميگه: هيچي فقط وسط اذون آگهي پخش كرديم!
226- به عربه ميگن تو چقدر خري! ميگه: آقام معركس!
227- رفيق تركه بهش ميگه:‌ من سيدم، فرزند امام حسينم! تركه ميگه: اِاِاِ..! علي اصغر تويي؟! ماشالله چقدر بزرگ شدي!
228- يه جشنواره شكار بوده تو جنگل‌هاي آمازون. يه آمريكاييه بوده، يه انگليسيه با يه تركه. آمريكاييه ميره چند تا خرگوش و گوزن ميزنه، انگليسيه هم ميره چند تا آهو و خرگوش و يه چند تا حيوون ديگه ميزنه. نوبت تركه ميرسه، ميره دو تا خرگوش مياره، بهش ميگن: چي شد، فقط همين دو تا رو زدي؟! ميگه: نه، والله من چند تا دونتشوت هم زدم اما خيلي بزرگ بودن نتونستم بيارمشون. ميگن: دونشوت ديگه چيه؟ ‌اين چه نوع حيوونيه؟! تركه ميگه: ‌والله منم نميدونم، امايه حيوونايي وايساده بودن هي مي‌‌گفتند:DON'T SHOOT!! DON'T SHOOT!!
229- به تركه ميگن خر بهتره يا گاو ميگه: گاو. ميگن چرا؟ ميگه:‌آخه آدم خوب نيست از خودش تعريف كنه!
230- تركه نشسته بوده تو تاكسي كه يك زنه خيلي چاق سوار ميشه. تركه برمي‌گرده به زنه ميگه: مي‌بخشيد خانم، اسم شما چيه؟ زنه با عشوه ‌ميگه: غنچه! تركه ميگه: واي تو باز بشي چي ميشي؟!
231- تركه واستاده بوده دم ترمينال مي‌خواسته بره شمال. خلاصه يك سواري گير مياره، همينكه سوار مي‌شه، آرم بنزه توجهشو جلب ميكنه. از راننده ميپرسه: آقاي راننده، مي‌بخشيد ‌اين يارو چيه؟ رانندهه ميگه: اين آرمشه. تركه ميگه: ‌آرم چيه، فحشه؟! ميگه: نه بابا، اين سمبلشه، نشونه ماشينه. تركه: ميگه: آآهان! پس ‌نشونشه، فهميدم! خلاصه راه ميفتند. همينجوري كه داشتن تو جاده ميرفتن يه دفعه يه پيرمرده و خرش ميان وسط جاده. راننده با هزار بدبختي ردشون ميكنه و ميگذره، بعد ‌بر ميگرده تو آينه نگاه ميكنه ميبينه خره يه ور پرت شده پيرمرده هم يه ور. ميگه:‌اِه! من كه نزدم بهشون؟ تركه ميگه: برو بابا! نشونشه، نشونشه! اگه من درو باز نكرده بودم كه نميخورد بهشون!
232- تركه زنش حامله بوده، نگاه ميكنه به شكم زنش، ميگه: خانم جان اين چيه؟‌ ميگه: بچه ست. ميگه: دوستش داري؟ ميگه: آره خوب، معلومه. ميگه: پس چرا قورتش دادي؟!
233- تركه ميره نونوايي، هيچكي هم تو صف نبوده، ميگه: آقا دو تا نون بده. شاطره با خودش ميگه اين بابا تركه، بگذار يكم سركارش بذاريم! ميگه: آقا نوبتو رعايت كن، برو آخر صف وايسا! تركه يكم نگاه ميكنه‌ ميبينه كسي نيست، ‌دوباره ميگه: برادر دو تا نون بده، ‌چرا اذيت ميكني؟ دوباره شاطره ميگه: ‌بابا اين همه آدم تو نوبته، برو ته صف وايسا! تركه شاكي ميشه، يه سنگ ور ميداره ميزنه سر تا سر شيشه مغازه رو ميشكنه. شاطره داد مي‌زنه: هوي! شيشه رو چرا ميشكني!؟ تركه ميگه: اين همه آدم اينجا وايسادن، چرا خر منو چسبيدي؟!
234- تركه ده هزار تومن تو جيبش بوده مي‌خواسته بره عرق بگيره. تو راه نيرو انتظامي رو ميبينه، پولا روپرت ميكنه تو جوب!
235- تركه چراغ علاالدين پيدا ميكنه، شروع ميكنه تميز كردنش كه يه دفعه غوله از توش در مياد و ميگه: من غول چراغم هرچي ميخواي آرزو كن تا برات برآورده كنم! تركه هم ازون حزبلاي تير بوده، ميگه: برو قدس رو آزاد كن! غوله ميگه: بابا دمت گرم! ما رو با اين اسرائيليا در نيانداز، اينا خطرناكن، بمب اتمي دارن، آمريكا پشت سرشونه، سر جدت يه چيز ديگه بگو! تركه يكم فكر ميكنه، ميگه: باشه، ‌بيا يه كاري كن ديگه به ما تركا نگن خر! يهو غوله شروع مي‌كنه بند و بساطش رو جمع جور ميكنه كه بره، تركه بهش ميگه: هوي! كجا داري ميري؟! ميگه: قربونت! ميرم همون قدس روآزاد كنم!
236- تركه ميره كتابفروشي ميگه: آقا كتاب تركها آدم ميشوند رو دارين!؟ يارو ميگه: نه آقا ما كتاب تخيلي نداريم!
237- تركه شاكي ميشه، ميگه: آخه چقدر ميگن تركها خرن؟! اصلاً من ميرم زير اقيانوس زندگي ميكنم، ديگه از روي زمين خسته شدم! خلاصه لوازم قواصي رو جور ميكنه و ميره زير اقيانوس. هنوز پنج دقيقه نگذشته بوده كه يه دفعه يه كوسه مياد بهش ميگه: ببخشيد، شما تركيد؟! تركه خيلي شاكي ميشه، ميگه: آخه لامصب! تو از كجا فهميدي؟! كوسهه ميگه: آخه فقط تركها كپسول گاز به خودشون ميبندن ميان زير آب!238- يك بابايي رو مي‌خواستند تو آذربايجان اعدام كنند. بهش مي‌گند: ‌چون تو اينجا غريبه هستي و مهمان ما به حساب مياي، ما بهت يك تخفيف ميديم، تو حق داري نوع مرگت رو انتخاب كني. يارو هم اتاق گاز رو انتخاب ميكنه. خلاصه ميگيرند ميبرنش تو يه اتاقي، يارو نگاه ميكنه ميبينه اتاقه سقف نداره! مي‌زنده زير خنده، ميگه: هِهِه! اتاق گاز تركا رو ببين! تركا بهش ميگن:‌ بخند! ‌ وقتي كپسولاي گاز افتادند رو سرت، اونوقت مي‌فهمي!
239- تركه و اصفهانيه و قزوينيه رو ميخواستن اعدام كنند. به اصفهانيه ميگن: چه جور ميخواي اعدامت كنيم؟ ميگه: با چوبه دار. ميان اعدامش كنن يه دفعه طناب دار پاره ميشه. قانون اعدام هم اين بوده كه اگه طناب پاره شه ديگه يارو بخشيده ميشده. خلاصه ولش مي‌كنند بره پي كارش. بعد ميرسن به قزوينيه. بهش ميگن تو رو با چي اعدام كنيم؟ ميگه با گيوتين. اينم تا ميان اعدام كنن يه دفعه وسط راه گيوتين گير ميكنه و پايين نمياد. خلاصه قزوينيه هم بخشيده ميشه. نوبت تركه ميشه، ‌بهش ميگن: تو دوست داري چطوري اعدام شي؟ ميگه: والله طناب دارتون كه پاره ميشه، گيتينتون هم كه خرابه،‌ مارو تيربارون كنين!
240- تركه زنش گم شده بوده، ميره به كلانتري اطلاع ميده. افسره نگهبان ازش مي‌پرسه: خوب مشخصات خانمتون چيه؟ تركه ميگه: يعني چي؟ مشخصات چيه؟! افسره بهش ميگه: ببين، مثلا خانوم من قدش بلنده، موهاش بوره، چشماش آبيه روشنه. تركه ميگه: خوبه همينو بدين!
241- رشتيه ميرفته كلاس غيرت تركها. نصفه شب خانمش بلند ميشه، ميگه: خانم جان! اينوقت شب كجا ميري؟ ميگه: ميرم دستشويي. ميگه: نميخواد، بشين خودم ميرم!
242- يه تركه داشت با كايت پرواز مي كرد. يك كلاغ از بغلش رد شد و گفت: به حق چيزاي نديده، من كركس ديده بودم ولي خركس نديده بودم!
243- يارو تركه هي مي‌نشست و با گريه و زاري دعا مي كرد و مي گفت: يا امام رضا قربونت برم، يه كاري كن من توي مسابقه ارمغان بهزيستي صد ميليون تومن برنده بشم…يك شب امام رضا اومد به خواب زن تركه و بهش گفت: برو به اين شوهرت بگو اين كه اين همه گريه و دعا مي كنه آخه بره حداقل يك كارت ارمغان بخره كه من برنده‌اش كنم!
244- به يك تركه گفتن :تو كه اين همه كارت ارمغان بهزيستي ميخري اگه زد و توي صد سالگي‌ات صد ميليون تومن بردي، با اون پول چيكار مي كني؟ گفت: ميدم صد هزارتا توالت باهاش بسازن. گفتن: اين همه توالت براي چي؟ گفت: براي اينكه همه بيان و بشاشن تو شانس من كه تو صد سالگي برنده شدم.
245- يه لره از روستا اومده بود تهران. اون بيچاره كه تا اون موقع توي روستاشون دختر قشنگ يا چيزي نديده بود، تا يك دختر خيلي خوش تيپ تهراني از بغلش رد شد و بوي عطر اون مستش كرد، با حسرت به خودش گفت: اي قوربانش برم اگه چوسش اينه، پس گوهش خوردنيه!
246- يارو لره اسمش يوسف بود. شب دير وقت اومد خونشون و چون نخواست مزاحم خواب بچه هاش بشه، چراغ را روشن نكرد و مثل هميشه رفت سراغ جايي كه مي دونست زنش مي خوابه، سرش را گذاشت و خوابيد دست بر قضا زنش اون شب جايش را عوض كرده بود و سر و ته خوابيده بود و چون آن شب لوبيا خورده بود، هي ازش باد بي صدا خارج مي شد. لره كه فكر مي كرد سرش پهلوي سر زنش است، با خود گفت: اي قوربان اين زن برم كه اينقده منو دوست داره كه حتا توي خواب هم منو صدا مي كنه و هي ميگه: يوفس…يوفسسس…
247- تركه پيراهن مشكي پوشيده بود. گفتند: خدا بد نده چي شده؟ گفت: انگشت بابام رفته زير تريلي! گفتند: خب اين كه پيراهن مشكي پوشيدن نداره! گفت: آخه انگشت بابام توي دماغش بوده.
248- تركه رفت ساندويچي و گفت: داداش يه همبرگر بده با دوتا از اون نوشابه زرد بزرگها. بعد از اينكه ساندويچ و نوشابه هايش را خورد و رفت براي حساب، ديد صاحب مغازه خيلي گران حساب مي كند، با عصبانيت گفت: مگه دو تا نوشابه چنده؟ يارو خنديد و گفت: داداش اوني كه تو خوردي نوشابه نبود، روغن مازولا بود!
249- تركه دوتا پيراهن مشكي روي هم پوشيده. گفتند: چرا دوتا پيراهن مشكي روي هم پوشيدي؟ گفت: آخه مامان و بابام دوتاشون با هم توي تصادف مرده اند.
250- به تركه پول دادند و گفتند: برو يك روزنامه كيهان يا اطلاعات بخر. بعد ازيك ساعت ديدند همشهري سر يك خر را گرفته و با خود مي آورد. با تعجب پرسيدند: تو رفتي كيهان بخري اين چيه؟ گفت: راستش كيهان و اطلاعات نبود، منم « همشهري» خريدم.

2 Comments:

  • At 4:37 AM, Anonymous Anonymous said…

    Good design!
    [url=http://fndxtgxw.com/hrud/qbws.html]My homepage[/url] | [url=http://xnmaxtbz.com/xcfp/tfqf.html]Cool site[/url]

     
  • At 4:38 AM, Anonymous Anonymous said…

    Nice site!
    http://fndxtgxw.com/hrud/qbws.html | http://ncleuqoo.com/ojmt/evyc.html

     

Post a Comment

<< Home